جلسه بیان تفسیر نهج البلاغه
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحْمْدُ لِلّهِ الِّذي هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِيَ لْوْ لا أَنْ هَدانا اللهُ و صلی الله علی محمد و علی اهل بیته طیبین الطاهرین المعصومین
امام جمعه ساوه، حجت الاسلام دکتر رحیمی در جلسه بیان نهج البلاغه:
شب مبارک ۹ دی هست، ۹ دی ۸۸ را هیچ عزیزی فراموش نکردند. حدود پنج شش ماه فتنهگران، با انواع فتنهگری در سال ۸۸ به این کشور آسیب زدند. مسجد سوزوندن، قرآن سوزوندن، به پرچم ابی عبدالله الحسین (ع) توهین کردند؛ به اصل اصیل ولایت فقیه توهین کردند، به نظام مردمخیز و مردم سالار جمهوری اسلامی توهین کردهاند، نظام مردم سالاری ما را به دیکتاتوری متهم کردند.
اما مردم عاقل ما، مردم فهیم ما ،شناختن معرفت پیدا کردهاند و لذا این حماسه ۹ دی برخاسته از عوامل مختلفی چون بصیرت، چون دشمن شناسی، وقت شناسی و حضور مجاهدانه ملت ایران در برهههای حساس و تعیین کننده، این زمانشناسی مهمه؛
کربلا، حبیب بن مظاهر داشت راهی میرفت، داشت حمام میرفت و تاریخ داره، کیسشو زنبیلشو برداشته بود، راوی میگه بعضی جاها داره راوی بعضی جاها داره خود امام حسین (ع) {حالا من کدوم درسته من کار نکردم ببینم کدومه فرق نمیکنه از امام حسین (ع) بود یا راوی بود ظاهراً راوی بوده} گفت کجا داری میری؟ گفت دارم میرم حمام، {از این قراین نشون میده که راوی بوده} گفت حبیب جان میدونی امام حسین (ع) به کمک شما نیاز داره؟ میدونی امروز روز روزیست که فرزند فاطمه (س) به کمک شما نیاز داره؟ الان وقت حموم رفتنم نیستشا.
حبیب بن مظاهر زنبیل و همین جا انداخت زمین حرکت کرد رفت کربلا و شربت شهادت را نوشید و شما امروز که مشرف میشین کربلا، هم ورودی هم خروجی، حبیب بن مظاهر را زیارت میکنید.
نظیر او آقای طرماح هست، طرماح ،حبیب بن مظاهر مسیر کربلا بود طرماح را تو راه دید. آقای طرماح گفت بله، گفت کجا داری میری؟ به قول خودمون گفت: دنبال اسیر یه لقمه نونیم، دنبال اسیر یه لقمه نانیم، دنبال اینم که برم گندمم درو کنم آردش کنم بفروشم یک چیزی درست کنم
حبیب مظاهر گفتش که آقای طرماح کار داره از کار میگذره ها ! گفت چی شده گفت فرزند فاطمه (س)، شما را هل من ناصر گفته.
هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ؛
گفته آیا آمادگی نداری لب بهش بگی؟ گفت چرا ولی گندمام مونده خانوادهام مونده؛ برم به خانوادهام آرد گندمی گوشتی به قول امروزی تعیین کنم بعد فصل برداشت محصولاتمه زحمت کشیدم.
حرفشم درست بود آقای طرماح تا بره گندمشو درو کنه، آرد کنه، به خونه برسه، دست غربتم داشت ، اومد کربلا گفت کار از کار گذشته! فرزند فاطمه (س) را شهید کردن؛ بچههای فاطمه (س) را شهید کردند؛ تاریخ و برگههای تاریخ را سیاه کردند، آنچه که نباید میکردند کردند، ببین یک دقیقه از یک روز است ، از دو روز است، نه نیم ساعت است، انسان در وقتش امام زمان خودش را یاری کنه خدا یاریش میکنه.
اما اگر کسی وقت گذشت، دیگه غذا ندارد، مثل نماز نیست که بگیم آقا نماز حالا مغرب و نخوندیم فردا غذاشو به جا میاریم ، امروز روزه موفق نشدم فردا روزه میگیرم، حمایت از ولایت، حمایت از نظام، در صحنه بودن، غذا ندارد! اگر وقتش آماده شدیم شدیم، و شدیم کار از کار میگذره؛ ۸۸ هیچ کدومتون فراموش نکردین شما، نامردای روزگار، نه بازار داشتیم. بازاریان ما میگفتند کاش که به کمترین ما راضی هستیم و شاکر بودن به کمترینها ولی امنیت باشه تو بازار؛ مرد که خانه میخوابید معلوم نبود صبح چه بلایی سرش بیارند؛ چندین ماه کشور ما را ، اونهایی که آنتن خونههاشون به طرف دشمن بود نشانه گرفتند، امنیت اجتماعی ما را؛
۱۴۰۱ شما یک روز در ساوه مشکل داشتین ولی چقدر ضربه خوردین؟ چقدر نیروهای امنیتی ما به زحمت افتادند؟ چقدر جوونای ما اسیر شدن؟ در وقتش مردم پای کار باشند نظام سربلنده ؛ خودمونم سربلندیم؛ امنیت برقراره ؛ اما یک روز تاخیر برابر با خسارت است؛ و لذا زمانشناسی و مکان شناسی بسیار مهمه.
اما چون من قول دادم از نهج البلاغه بگم اجازه بدید من از نهج البلاغه خارج نشم؛ اولین جمله در خطبه ۹۳ نهج البلاغه است.
بحث ما مهدویت در نهج البلاغه بود؛ امشب استثنائاً فتنه در نهج البلاغه. {بعضی خطبهها ۹۲ بعضی نهج البلاغه ۹۳ دقت کنین} فرمود إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ ؛ این خطبه ۹۲ نهج البلاغه است و بعضی نهج البلاغهها ۹۳.
فتنه وقتی که میاد شبهناکه، معلوم نمیکنه، عروس را چرا میبرن آرایشگاه؟ میخوان قیافه ظاهریشو عوض کنن، خوشگلش کنن، زیباش کنن، زیبا تقدیم داماد بکنند؛ خب اگر واقعاً نیاز نبود خیلی زیبا بود، برای چی آرایشگاه میبرن؟ میخوان هرچیه زیباترش کنن؟ به این میگن تزئین؛ خانمهای باسلیقه روی بخاریها کاغذ زرورق میزنن، {دیدین خونوادههای خودتون} روی اجاق گاز کاغذ زر ورق میزنند، لولههای بخاری را کاغذ زر ورق میزنند، چرا ؟ نمیخوان اون لولههای پاس خورده و پژمرده و زنگ زده دیده بشه. میخوان بخاری، لوله بخاری، تمیز و زیبا نشون بده. به اون میگن تزیین؛ امیرالمومنین (ع) فرمود فتنه وقتی که میاد با آرایش حق میاد؛ اگر بنا بود {خواهشاً گوش کنید} اگر قرار بود فتنه در قیافه حق نمیآمد. در قیافه باطل میومد، قیافش ملموس بود که خوش خط و خاله دروغینه، هیچکی دنبالش نمیرفت ؛ فتنه وقتی که میاد حق نماست؛ خود را به قیافه حق نشون میده، آرایش میکنه خودشو، تزیین میکنه خودشو، به قیافه حق خودشو در میاره و جامعه منحرف میشه. شعارهای ظاهری فتنه ظاهراً حقه، در جنگ امیرالمومنین (ع) {کدوم جنگ بود؟} قرآنها را سر نیزه کردند، گفتن عه، شما میخواین با قرآن بجنگین؟ دشمن گفت مردم ببینین، این علی (ع) و گردان علی (ع) و لشکر علی (ع) میخواد با قرآن بجنگه! مردم گفتن عه راست میگهها، اینا با قرآن میخوان بجنگند، اینا احترام قرآنو نگه نمیدارن، آقا إِنِ الحُكمُ إِلّا لِلَّهِ ؛ شعار دادن، یک مردی پیدا نشد بگه بابا این قرآنِ ناطق اینجا ایستاده، این قرآن صامت ورقه کاغذ احترامشم واجبه البته. ولی این قرآن ناطق میگفت فلان کارو بکنید، آقا سریع گول خوردن و امیرالمومنین (ع) را با شکست مواجه کردند؛
امیرالمومنین (ع) میگه إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ ، وقتی که میاد شبه ناکه ،حقنماست، راست میگه، آقای کاندید نمایندگی میاد میگه مردم گرونیها کمر شما را خم کرده یا نکرده؟ همه میگن بله. آقا مقصر کیه؟ بعد مقصر درست میکنه، بعد میگه من ناجی هستم! مردم میگن راست میگه پس راییم بهش میدیم؛ ولی واقعا راست میگه؟ بلده؟ این بره این کارو میتونه بکنه؟ ممکنه حرفم درست باشه ولی آیا این رفت میخواد حل کنه؟ یا اینم میخواد بره پدر سوخته در بیاد؟ معلوم نیست، إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ ؛حرف زدن راحته، میخوای من آنچنان حرف بزنم، حق آسمان و زمین بدوبیراه بگم هیچکس هم نتونه منو محکوم کنه. عمل مهمه، مقدوره میشه بعضی کارا رو کرد؟ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ ؛ وقتی میاد شبهناکه، وقتی برمیگرده انسان از خواب بیدار میکنه، انسان از خواب بیدار میشه که کار از کار ها گذشته؛
شما در فتنه ۷۸ دیدین، ۸۸ دیدین، ۹۶ دیدین، ۹۸ دیدین، بینی بین الله اونایی که شکم گرسنه بودن میگفتن؟ بابا شکم گرسنهها ماها هستیم، شما و ماها هستیم به زور داریم زندگی میکنیم. اونایی که جفتک میانداختن، گردن کلفتی بودن، اونایی که تا خرخره خورده بودن، اونی که تو کرج، یک پزشک یک جوان بسیجی را له کرد و درید او را شهید کرد یک پزشک بود؛ یه متخصص بود ، شکم گرسنه بود؟ جوان بسیجی بیچاره داشت خونهها را نشانه میگرفت آدرس میگرفت به این دو کیلو مرغ ببره به اون دو کیلو روغن ببره، تو همون پیارسال شما دیدین و دادگاه هم قسمتی را نشون داد. آقا پزشک بود، آقا دکتر بود، ولی گردن کلفت، ولی بیمعرفت، ولی بیاخلاق، او هم شعارشو کم میداد، همه میگفتن راست میگه دیگه گرونیه دیگه؛
امیرالمومنین (ع) فرمود {من که نمیگم از نهج البلاغه دارم میگم} امیرالمؤمنین (ع) فرمود إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ ، فتنه وقتی که میاد شبه ناکه، به قیافه حق خودشو نشون میده وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، وقتی که رفت میفهمی چیکار کرده، سر ما چه بلا آورده. يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ {هممان عربی خوندیم دیگه نکره، نکره یعنی ناشناخته، عربی یادتون هست دیگه دبیرستان میخوندیم راهنمایی، نکره داریم و معرفه، نکره یعنی شناخته شده نیست}، يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ ، وقتی میاد به طرف انسان نکره است، شناخته شده نیست، يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ؛ وقتی برمیگرده، پشت میکنه، معرفه میشه، اول نکره میاد جامعه را گول میزنه، جامعه را فریب میده، جامعه را گمراه میکنه، میخواد برگرده میشه معرفه، همه میفهمن که چقدر گول خوردیم، چه بلایی به سرمون اومده، این خطبه ۹۳
در خطبه ۱۵۱ چی میگه؟ میگه مردم، ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ اَلْفِتْنَةِ اَلرَّجُوفِ ، مردم در آخرالزمان، فتنههایی میآید لرزاننده، اونایی که استوار نیستند، اونهایی که محکم نیستن، میلرزاند، وَ اَلْقَاصِمَةِ اَلزَّحُوفِ ، شکننده و خزان کننده است؛ من که نمیگم، هزار و چند سال قبل امیرالمؤمنین (ع) علی ابن ابیطالب علیه افضل صلوات المصلین؛ فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ؛ میگه فتنه میاد، مردان بزرگ، مردان محکم، قلباشون دلشون میلرزه، من نمیخوام مثال بزنم از انقلاب خودمون، مثال بزنم همه چی میدونید، شماها دیگه تاریخ انقلابین ،فتنه بیاد اینجوریه، کی فکر میکرد حالا دیگه؟ {امامزاده منو ببخش دیگه اسم میارم} کی فکر میکرد آقای منتظری بلرزه؟ شما اصلاً کسی شعار میداد الله اکبر خمینی رهبر منتظری سرور، اگر شعار میگفتین ولی منتظر سرور نمیگفتید میگفتند که مرگ بر ضد ولایت فقیه ؛ چی شد؟ چطور میشه اینجوری میشه؟ حالا یکیشو من دیگه بقیه روم نمیشه اسم بیارم. چطور میشه طرف امیر الحاج چندین سال امیر الحاج ، دیگه اسمشو من نمیارم فهمیدی کیو دارم میگم دیگه؟ امیر الحاج میاد در مقابل نظام و رهبری موضع میگیره و جامعه را به انحراف به ریخت و پاش به بینظمی به بیانضباطی دعوت میکنه، میگه بریزیم بیرون؛ تاریخ پره، آخوند توش هست، آیت الله توش هست، جانباز هست، پاسدار هست، معلم هست، پزشک هست، وزیر هست، نخست وزیر هست، نخست وزیر مملکت ولی میاد گردن کلفتی میکنه، اینو کی گفته؟ امیرالمومنین، فرمود فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ ؛ بعضی از مردان محکم ، بعضی از مردانی که محکم بودن، فتنه میآید فریبشون میزند، واقعاً بینی بین الله تضمینی هست تا جمعه آینده من اینجوری بمونم؟ بعضاً هم نظام، یعنی مردم، مسئولین، کاری میکنند انسان را به زور ضد انقلاب میکنن؛ خود ما هم، اصلاً بنده اگر دین نداشتم بعضا بلاها به سرمون آوردن که اگر دین نداشتیم ضد انقلاب میشدیم، ولی چون اصل را میدانیم، معارف را میدانیم، شعورمونو میدانیم، میگیم اون آقای اشتباه میکنه با ما اینجور برخورد کرد، ما که قرار نیست که با یک بوق فلان کس، با یه سیلی فلان کس، کس و ناکس از راه گمراه بشیم، که ما که نظاممونو میشناسیم، ما که اسلاممون رو میشناسیم ؛ و لذا خوندلها، شما خونه پاسدار بری خوندل داره ، آخوند برین خوندل داره جانباز برین خوندل داره، بازاری بری خوندل داره؛ این خون دلها که به حساب نظام نوشته نمیشه. نظام نظام نورانیتِ، نظام نظام باصفاست، بعضا ناکسهایی در نظام قرار گرفتهاند که مردم را بدبین به نظام ، بدبین به انقلاب، قوانین بیخود در جامعه گاهاً اجرا میشه ،حرفهایی زده میشه، قانونهایی، برخوردهایی میشه که اگر انسان یه مقدار ضعف ایمان داشته باشه میگه آقا از گردونه خارجشون میکنه فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ؛ امیرالمومنین (ع) فرمود مردم مواظب باشید فکر نکنید شما محکمین، فتنه بیاید …. ما از شمر بالاتر نیستیم، آقای شمر جانباز بود، آقای شمر یک ذره شمشیر به قول امروزیها یک ذره گلوله محکم خورده بود شهید شده بود، بعد آقای طباطبایی میخواست ما رو ببره کربلا ، آقا بریم سر قبر شمر، السلام علیک یا شمر ابن الجوشن، خواستیم دعا بکنیم اشک بریزیم روضه بخونیم ،یک ذره! ، اما شمر بود ولی افتاد! شمر بود، نه طلحه ،نه زبیر. شیخین بودند؛ طلحه را نگاه کنید کم آدمیه؟ زبیر کم آدمیه؟ اما دقیقه ۹۰ میان کمک میکنند، بله، علی (ع) را نفر چهارم رای میدن، کمک میکنن به علی (ع) نفر چهارم بشه، دنیا دنیا اینجوریه، و لذا فرمود فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ ، فتنه میاد دلهای محکم دلهای کوبنده را میبره ، وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَةٍ؛ خیلی زیباست، {نمیدونم من خیلی لذت میبرم شما هم لذت میبرین یا نمیدونم وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَةٍ؛ مردان سالم، مردان سالم دین، مردانی که از هر لحاظ سالمند، میاد اینا رو گمراه میکنه از بین میبره، یک عمر تو نماز جمعه بوده، یک عمر نماز جمعه خونده برای مردم ،بر ضد نماز جمعه قیام میکنه، کتاب ولایت فقیه نوشته بر علیه ولایت فقیه قیام میکنه، خودش سردار فرمانده و جبهه و جنگ است میاد بر علیه شهد شهادت و جبهه حرف میزنه؛ دیگه من اسم نمیبرم، ذهنم پر از اسمه، از همین بعد انقلاب نه اون زمان تاریخ؛ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَةٍ؛ اینم خطبه ۱۵۱
ادامه مفصله، وَ تَخْتَلِفُ اَلْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا؛ وقتی فتنه میاد هوای هوس جامعه را هوس میگیره، جامعه هوس مدار، جامعه هوامدار میشه و این هوای نفس هوامدارها جامعه را میبره، وَ تَلْتَبِسُ اَلْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا؛ جامعه را مردد و دو دل میکنه افراد و شخصیتها پس از سلامت، فکر و اندیشه گمراه پیدا میکنند آقای عطاالله مهاجرانی کتابی دارد راجع به زینب کبری (س) خدا شاهده اینقدر خوندنی نامرد کتاب نوشته، ورق به ورقش دریایی از معارفه، حتما مطالعه کنید، یکی برای امام حسین (ع) داره یکی برای زینب کبری (س) خط به خط ؛ ولی آخر میرسه به جایی که بعضی حرفا رو میزنه، البته حرف حقم خیلی میزنه، وقتی در انگلستان یا کدام کشور باهاش مصاحبه میکنند اون خبرنگاره بر علیه مقام معظم رهبری حرف میزنه میگه مواظب باش، یک نکته تاریک در زندگی مقام معظم رهبری وجود ندارد. یه نکته خاکستری، ببین اینجام حق پنهان نمیکنه، اکبر گنجی، بریم مطالعه کنیم گنجی کی بود؟ اکبر گنجی کم آدمی بود؟ من دیگه بازش نمیکنم چطور میشه میرن اینجور جاها ؟ اینه که میگه فتنه بیاید خطرناکه؛
این شد خطبه ۱۵۱ در خطبه ۵۰ چی میگه: إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ اَلْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، ریشه فتنه، هواپرستیست، شهوت پرستی، چرا من نشدم؟ چرا من امام جمعه نشدم ؟ چرا من اومدم نگفتن صل علی محمد یاور رهبر آمد؟ من چیم بود که دیگری اومد به جای من؟ هوای نفس دیگه، چرا من امام نشم چرا اون یکی امام جماعت بشه؟ چرا من گاهی مقام رهبری نشدم ؟ چرا به من رای ندادن؟ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ اَلْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ ؛ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اَللَّهِ ؛ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالاً عَلَى غَيْرِ دِينِ اَللَّهِ ؛ فَلَوْ أَنَّ اَلْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ اَلْحَقِّ ؛ لَمْ يَخْفَ عَلَى اَلْمُرْتَادِينَ؛ وَ لَوْ أَنَّ اَلْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ اَلْبَاطِلِ؛ اِنْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ اَلْمُعَانِدِينَ ؛ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ ؛ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ ؛ گفت حق واقعا مشخص بشه حقه، گمراه نمیشه، باطل واقعا معلوم بشه باطله، گمراه نمیشه، یک مشت از حق یک مشت از باطل قاطی میکنند ، همه مردم میمونن ، گیج میشن نمیفهمن کدوم حقه کدوم باطله، اگر حق واقعا بدون پرده خودشو نشون بده و اگر باطل واقعا بدون پرده خودشو نشون بده؛ هیچکس گمراه نمیشه.
یک ذره از این، یک مقدار از این، قاطی میکنن معجون درست میکنن، جامعه منحرف میشه. امروز هم اینه برادران عزیز قربونتون برم فداتون بشم ،اهل نمازها خدا به شماها افتخار میکنه، والله ملکهها به شما اختیار میکنه. عزیزانی که پای کلاس عشق مینشینند، نماز و نماز جمعه، خدا به فرشتهها میگه ، نگاه کنید خواهران عزیز، امروزم تو این انتخابات دشمن شروع کرده، دیدین رهبر عزیزمون از عید نوروز مسئله انتخابات را داره مطرح میکنه ، همهمون وظیفه داریم دشمن میخواهد از انتخاباتی که موجب وحدت ما خواهد شد، امنیت ما انشالله خواهد شد ، صرف حضور مردم، حالا به کی رای میدن فعلا درجه دومه، حضور مردم، و رهبری فرمود همه راه را باز کنید سلیقهها بیان. رقابت واقعی، رقابت جدی، انتخابات همهمون وظیفه داریم زنگ بزنیم عمو دایی خاله عمه پسرعمه پسر دایی پسرخاله، به خاطر نظام و انقلاب، به خاطر امنیت خودمون پای صندوقهای رای بیارین، به خاطر امنیت خودمون؛ با حسن علی حسین علی کار نداریم ما ؛ به خاطر امنیت کشورمون، اگر انتخابات محکم باشه، صندوقهای پای رأی پرشورتر باشه، خدا شاهده چهل و چند سال توی دهن دشمن زدین، بعد از اینم با این انتخابات توی دهن دشمن خواهیم زد. و این مرگ بر آمریکا عملی خواهد شد انشالله.
منم ماهواره ندارم ، ولی خبرهاش به ما میرسه، انواع شبکههای ماهوارهای از کی شروع کردن مردم پای صندوقهای رأی نرین، دارن راه نشون میدن، خب شما دارین حرف منو میشنوین، ۹۹ درصد که حرف من نمیشنون که. نه نماز جمعه میان، نه نماز جماعت میان، نه امامزاده اسحاق (ع) میان، نه خطبه نهجالبلاغه را میشنوند، میگه راست میگه دیگه، حرفهایی را تو ماهوارهها برای مردم الی نمیکنند و وارد ذهنشون مغزشون میکنن، منم باشم نمیام، هممون باید در مورد اینم قضیه وظیفه سنگین داریم به خاطر امنیت جامعهمون، قهر کردن با صندوقهای رای مشکل رو حل نمیکنه؛ آقا فرمود حرفمون را با حضور در پای صندوقهای رای باید بزنیم ؛ اینم خطبه ۵۰
در خطبه ۱۸۷. چرا اینقدر حضرت امیر (ع) داره درباره فتنه میگه ؟ چون جامعه را فتنه گرفته بود، امروز هر مصیبتی میکشیم از دست فتنههای اون روزه، اگر امامای ما را شهید نمیکردند. اگر در علی (ع) باز بود والله امروز معارف ما بالاتر بود ؛ امیرالمومنین فرمود مردم سلونی قبل ان تفقدونی فا نّی بطرق السّماء اعلم منّی بطرق الأرض ؛ مردم من به ترمینال آسمان از راههای زمین آشناترم، بگین ببینم بگم بهتون تو آسمانها چه خبره، از من بپرسین بگم زمین چه خبره، از من بپرسید بگیم گذشتههاتون چی بود، آیندههاتون چه خواهد شد، از نسلتون خبر بدم ، بپرسین از من!. نپرسیدن! یک احمقی دست برد به شن گفت چند تا شن دستمه، احمق دوم گفت بگو ببینم موی سر من چند تا سفید است راست میگی، اصلاً گیرم علی (ع) بگه تو خودت عرضه داری بشماری؟ امیرالمومنین (ع) گفت این چه سوالهایی شما از من میکنی؟ از من معارف بپرسین، من به غیب آسمانها و زمین همه چی را میدانم، نپرسیدن، ۲۵ سال جنگیدن، ۲۵ سال خانه نشین، پنج سال چهار سال و خوردهای هم که امام بود همش جنگیدن باهاش، امام حسین (ع) روز عاشورا. ۵ دقیقه مونده شهیدش کنن، گفت یه دقیقه وایستین، گفت یه دقیقه هم بهتون بگم ،من اگر شربت شهادت را بنوشم برام فخره ولی مردم چیتونه؟ مشکلتون چیه؟ مگه من فرزند پیغمبر نیستم؟ مگه پیغمبر اینجوری نگفت؟ اینجوری نگفت ؟ مگه من فرزند فاطمه (س) نیستم؟ مگر از شما دنیا میخوام؟ به قول امروزی مگه از شما پول میخوام؟ من به شما میگم مردم قیامتی هست بترسید، من از شما میترسم که بسوزین، با من در نیفتید، جدم رسول الله فرمود اگر کسی بر علیه امام شمشیر بکشد امام از دنیا بره جهنمیه، و اگر بر علیه کسی امام شمشیر بکشد او از دنیا بره اونم جهنمیه ،بر علیه من حسین (ع) شمشیر نکشید ، جواب چی شد؟ هلهله کردن ، سوت زدن، کف زدن، امام فرمود چی بگم شکماتون حرام خورین، شکماتون پر از حرامه، حرف فرزند پیغمبر (ص) به شما تاثیر نداره؛ اون ملعون {عذر میخوام عذر میخوام عذر میخوام اراجیف میگه}. زدن فرزند فاطمه (س) را انداختن زمین ، روی سینه امام حسین (ع) نشست گردنشو از بدن جدا کرد. این تاریخه، اون قضایای امام حسن مجتبی (ع) این قضایای امام زین العابدین (ع) تاریخ اینه، حالا این خطبه چی میگه در ۱۸۷ فرمود وَ لاَ تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِكُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِكُمْ ؛ خطبه ۱۸۷ فرمود : مردم، از اطراف رهبر دور نشین، دور و بر رهبرتونو خالی نکنین، ولایت مدار باشین، جلساتی مثل اینکه مال ولایته پر بشه، نمازهای جمعه پر بشه، فرمود از دور و بر رهبرتون جدا نشین، رهبرتون تنها نذارین وَ لاَ تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِكُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِكُمْ؛ اگر رهبرتونو تنها گذاشتین بعداً خودتون خودتون را مزمت خواهید کرد.
مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ «عَدُوِّهِ»؛ اگر کسی موقع یاری دین و نظام و انقلاب بخوابد، با چکمه دشمن بیدارش میکنند، با چکمه دشمن، گفت با سروش دوست از خواب بیدار بشیم، اگر با نوای دوست با سروش دوست، از خواب غفلت بیدار نشیم، زیر چکمه دشمن بیدارمون میکند؛ دیگه بدرد نمیخوره له میشیم به قول شما له میشیم، بعد فرمود فَاسْمَعُوا أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ عُوا وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا ؛ ای مردم سخنان مرا بشنوید، حفظ کنید، گوش دل خود را باز کنید تا بفهمید من چی میگم، این هم خطبه ۱۸۷
در نامه ۶۹ میگه إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ اَلْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ اَلشَّيْطَانِ وَ مَعَارِيضُ اَلْفِتَنِ؛ اون روز ، روزنامه نبود، تلویزیون نبود، رادیو نبود، یادتون هست ۴۰- ۵۰ سال قبل از روستاها میرفتن به همدیگه میگفتن آقا ماه دیده شده ، یا صدای اذان یه پیرمردی پا میشد میگفت اذانه ،مردم اعتماد میکردن، نه رادیویی بود ۵۰ سال قبل، حالا حداقل هر خونه نداشت، هر خونه رادیو نداشت، تلویزیون اصلاً نبود، اون روز تو ورودیهای بازار ،خبر پراکنی شایعات پخش میشد، چه خبره چه خبره تو بازاره.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود بازار را مواظب باشید، اون ورودی بازار یا خروجی که شایعات پخش میکنند، منظور از بازار یعنی خبر چون اونجا جمع میشدند امروز چیه؟ یعنی خبرهای فضای مجازی إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ اَلْأَسْوَاقِ ، مردم این فضای مجازی رو گوش نکنید، ۹۰ درصد دارن دروغ میگن فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ اَلشَّيْطَانِ ، این فضا محل حضور شیطان هست وَ مَعَارِيضُ اَلْفِتَنِ ، و محل حضور شیطان و جایگاههای ورود فتنه است، چه کار کنیم؟. اینکه رهبر عظیم شان میگه به من بگن رهبر نه چه کار میکنید گفتم من عهدهدار فضای مجازی میشم یعنی این؛ امروز فضای مجازی رو به دست ما دادن فرمانش دست ما نیست، کنترلش دست ما نیست، و لذا امیرالمومنین (ع) فرمود إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ اَلْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ اَلشَّيْطَانِ وَ مَعَارِيضُ اَلْفِتَنِ ؛ فتنه از این فضاها بیرون میاد، {آخرین جمله را از خطبه ۱۸۳ بگم} چه کار کنیم نجات پیدا کنیم؟. فرمود با اخلاق باشین، وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اَللّٰهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ اَلْفِتَنِ ؛ اگر پاک زندگی کردیم، چشممون پاک شد، دلمون پاک شد، گوشمون پاک شد، غذامون پاک شد، هر نونی را نخوردیم، هر حرفی را نزدیم، اون موقع خدا خودشم کمک میکنه، راهها رو برای ما نشون میده.
السلام علیکم /
سخنرانی حجت الاسلام دکتر رحیمی؛ امام جمعه محترم ساوه در حرم مطهر حضرت اسحاق (ع)
جلسه هفتگی بیان نهج البلاغه – 10 آذرماه 1402